mhi - رهبری 360 درجه | تأثیر گذاری از هر نقطه ای از سازمان

رهبری 360 درجه | تأثیر گذاری از هر نقطه ای از سازمان

تبدیل شدن به یک رهبر 360 درجه قابل تحقق برای هر کسی است که سطحی متوسط به بالا از   مهارت های رهبری را داشته باشد و بخواهد در این زمینه تلاش کند. نیازی نیست که برای رهبر شدن، تأثیری مهم بر سازمان خود داشته باشید. رهبران خوب نه تنها قادر به رهبری پیروان خود هستند بلکه     می توانند افراد مافوق و همتایانشان را نیز رهبری کنند.  رهبران 360 درجه، نگرش خود را از «خواهان جایگاهی هستم تا دیگران از من پیروی کنند» را به «می خواهم به فردی تبدیل شوم که دیگران از من پیروی می کنند»، تغییر می دهند. 

 

افزایش تاثیرگذاری از هر نقطه ای از سازمان


رهبری 360 درجه

جان ماکسول

 

چکیده


رهبری دارای نمونه هایی کلاسیک است. ویلیام والاس  رهبری نیروهایش را در ارتشی بر عهده داشت که مسئول سرکوب مردم بودند. وینستون چرچیل  در برابر تهدید نازی که به فروپاشی آلمان انجامیده بود، به شدت مقاومت کرد. ماهاتما گاندی  رهبری مقاومت بلند مدت مردم کشورش را بر عهده داشت. ماری کی اش  اقدام به ایجاد یک سازمان جهانی به نام شرکت تولید لوازم آرایشی و بهداشتی ماری کی نمود. مارتین لوتر کینگ  با رؤیای صلح در کشورش به مقابله با دیگاه¬های لینکولن  پرداخت. 


هر یک از این افراد یک رهبر بزرگ بودند. هر یک از آنها تاثیر را از خود بر جای گذاردند که میلیون¬ها نفر آن را لمس کردند. اما همین نمونه¬ها می¬توانند سردرگم کننده باشند. واقعیت آن است که 99 درصد کل رهبری نه از بالا بلکه از میانة یک سازمان رخ می-دهد. معمولاً یک سازمان تنها یک فرد را در اختیار دارد که رهبر است. لذا، اگر شما آن فرد نباشید، چه خواهید کرد؟
از طریق رهبری 360 درجه، شما می¬توانید بیاموزید تا از هر نقطه¬ای بر سازمان خود تاثیر بگذارید. شما یاد می¬گیرید تا افراد مافوق، هم سطح و پایین¬تر را رهبری کنید. تنها رهبران 360 درجه بر افراد در هر سطحی که باشند، تاثیر می¬گذارند. با کمک به دیگران، آنها نیز به شما کمک می¬کنند. 
تبدیل شدن به یک رهبر 360 درجه قابل تحقق برای هر کسی است که سطحی متوسط به بالا از   مهارت های رهبری را داشته باشد و بخواهد در این زمینه تلاش کند. نیازی نیست که برای رهبر شدن، تأثیری مهم بر سازمان خود داشته باشید. رهبران خوب نه تنها قادر به رهبری پیروان خود هستند بلکه     می توانند افراد مافوق و همتایانشان را نیز رهبری کنند. 


در این چکیده با مطالب زیر آشنا می¬شوید:
•    غلبه بر توهماتی که بسیاری از افراد در سطح میانی یک سازمان به آنها اعتقاد دارند.
•    مقابله با رایج ترین چالش هایی که افراد در سطح میانی یک سازمان با آنها دست به گریبان هستند. 
•    رهبری مدیران، همکاران و زیردستان.
•    غلبه بر مشکلات و موانعی که در مسیر تبدیل شدن به یک رهبر 360 درجه با آنها مواجه هستید.
•    نشان دادن ارزش رهبری 360 درجه.

 

توهمات رهبری از سطح میانی


توهم سمت و جایگاه اداری


یکی از سوءتفاهم¬هایی که افراد در مورد رهبران دارند، این باور است که رهبری صرفاً ناشی از یک سمت یا یک عنوان است. اما چنین چیزی واقعیت ندارد. نیازی نیست که شما بالاترین رتبه را در گروه خود داشته باشید تا بتوانید رهبری کنید. اگر این چنین فکر می¬کنید، آنگاه دچار توهم سمت و جایگاه اداری می¬شوید. 


معیار حقیقی رهبری، تأثیرگذاری است – نه چیزی بیشتر، نه چیزی کمتر. رهبری یعنی پویایی و حق رهبری باید به طور فردی و در قبال هر شخصی که ملاقات می¬کنید، به دست آید. اینکه در کدام پله از نردبان رهبری باشید، به گذشتة رابطة شما با آن فرد بستگی دارد. 
سمت و جایگاه اداری نقش اندکی در رهبری عمومی دارد. تاثیرگذاری بر دیگران ناشی از آمادگی شما است نه سمت شما. رهبری انتخابی است که می¬نمایید نه صندلی که بر آن می¬نشینید. هر کسی می¬تواند به یک رهبر تبدیل شود. شما می¬توانید بدون توجه به سمتی که دارید، باعث ایجاد تفاوت شوید. 

 

توهم مقصد


افرادی که دچار توهم مقصد هستند، می¬گویند: «وقتی که در رأس قرار بگیریم، آنگاه رهبری کردن را خواهیم آموخت.»
اما اگر می¬خواهید به موفقیت برسید، باید قبل از آنکه در جایگاه رهبری قرار بگیرید، تا می¬توانید در این زمینه بیاموزید. اگر مهارت¬های رهبری و فرآیند تصمیم¬سازی خود را در زمانی افزایش ندهید که خطرات کم هستند، وقتی که میزان اشتباهات زیاد باشد، تاثیر آنها بر سازمان شما بالا است و احتمال در معرض خطر قرار گرفتن شما بیشتر است و در نتیجه، بیش از پیش دچار دردسر خواهید شد. اشتباهات کوچک قابل رفع هستند. زمانی که در راس سازمان هستید، اشتباهاتتان می¬تواند بسیار گران تمام شده و به اعتبار رهبری شما آسیب بزنند.

 

توهم تأثیرگذاری


آنانی که به تأثیرگذاری اعتقاد دارند، می¬گویند: «اگر در راس باشم، افراد از من پیروی خواهند کرد.» افراد که فاقد تجربة رهبری هستند، اهمیت عنوان رهبری را بیش از حد واقعی برآورد می¬نمایند. شما می-توانید به کسی سمت بدهید اما نمی¬توانید رهبری واقعی را به او تقدیم کنید. تاثیرگذاری باید کسب شود.

 
سمت و جایگاه اداری، یک فرصت برای شما است. شما فرصت می¬یابید تا قدرت رهبری خود را بیازمایید. در ابتدا، افراد با تردید به شما می¬نگرند اما پس از مدتی شما به تاثیرگذاری – بهتر یا بدتر – دست خواهید یافت. رهبران خوب در ورای سمت خود به این تاثیرگذاری می¬رسند. به خاطر داشته باشید که جایگاه، رهبر نمی¬سازد اما رهبر می¬تواند به جایگاه خوبی دست یابد. 

 

توهم تجربه


اگرچه تمایل به پیشرفت در سازمان و این باور که شما توانایی انجام این کار را دارید، به عنوان ویژگی¬های یک رهبر تلقی می¬شود اما بدون تجربة کافی برای تبدیل شدن به فرد اول در سازمان، احتمالاً میزان کنترل خود بر این سمت را بیش از حد واقعی تخمین خواهد زد. هر چه بالاتر روید و هر چه سازمانتان بزرگ¬تر باشد، بیشتر متوجه خواهید شد که با عوامل بسیاری در کنترل سازمان خود مواجه هستید. وقتی در رأس قرار دارید، بیش از هر زمان دیگری نیازمند تاثیرگذاری بر دیگران هستید. جایگاه شما نمی¬تواند امکان کنترل را به شما ببخشد یا شما را مصون نگاه دارد. 

 

توهم آزادی


افرادی که دچار توهم آزادی می¬شوند، می¬گوید: «وقتی در رأس باشم، دیگر محدودیتی نخواهم داشت.»
اما وقتی آنها در سازمان بالا می¬روند ، سنگینی بار مسئولیت¬هایشان افزایش می¬یابد. در بسیاری از سازمان-ها، وقتی در نردبان رهبری بالا می¬روید، متوجه می-شوید که میزان مسئولیتتان نیز بالا رفته است. وقتی بالاتر می¬روید، انتظار بیشتری از شما می¬رود، فشار بیشتری را متحمل می¬شوید و تاثیر تصمیماتتان نیز سنگین¬تر خواهد بود. رهبران دارای تعهد بیشتری هستند و به همین دلیل آزادی آنها محدود می¬شود. این محدودیتی است که آنها به طور خواسته انتخاب می¬کنند اما به هر حال محدودیت¬ها یکسان هستند. 

 

توهم پتانسیل


افرادی که دچار توهم پتانسیل هستند، می¬گویند: «اگر یک رهبر ارشد نباشم، نمی¬توانم به تمام پتانسیل خویش دست یابم.» افراد باید سعی کنند تا در تخصص خود ارشد باشند نه در سازمانشان. هر یک از ما تلاش می¬کند تا به توان بالقوة خود برسد. گاهی اوقات می-توانید از جایی به غیر از بالاترین سمت، بیشترین تاثیر را داشته باشید. 

 

توهم همه یا هیچ


فردی که توهم همه یا هیچ را قبول دارد، می¬گوید: «اگر در رأس نباشم، تلاشی برای رهبر شدن نخواهم کرد.» برخی از افرادی که در سطوح میانی هستند، از جایگاهشان در سازمان خسته می¬شوند زیرا آنها موفقیت را به معنای «در رأس بودن» می¬دانند. در نتیجه، آنها بر این باورند که اگر در رأس نباشند، موفق نیستند. اگر این خستگی طولانی شود، آنها افسرده و ناکام می¬شوند. 
با توسعة توان رهبری خویش، می¬توانید تأثیر خود بر سازمانتان را افزایش دهید. شما نمی¬توانید زندگی مردم را تغییر دهید. شما می¬توانید کسی باشید که به ارزش سازمان می¬افزاید. 

 

چالش های پیش روی رهبران 360 درجه


این چالش برگرفته از فشاری است که در سطح میانی ایجاد می¬شود. دیگر کافی نیست که تأیید کنیم رهبری از میانة سازمان می¬تواند موفق باشد. شما باید بدانید که چگونه این طنش را کاهش دهید.

پنج پیشنهاد مطرح شده در این زمینه عبارتند از:


•    قرار داشتن در سطح میانی. قرار داشتن در سطح میانی می¬تواند مکان بزرگی باشد.
•    بدانید که چه چیزی را نگه دارید و چه چیزی را نگه ندارید. هیچ چیزی جز خطوط مشخص مسئولیت¬ها، افراد را از تنش ها رها نمی¬سازد. 
•    وقتی در سطح میانی قرار دارید، پاسخی سریع را برای مسایل بیابید. 
•    هرگز جایگاه خود یا اعتماد رهبران را به خود خدشه¬دار کنید. 
•    راهی برای رها شده از استرس بیابید.

 

چالش خستگی


این چالش ناشی از تبعیت از یک رهبر ناکارآمد است. کار شما تثبیت رهبری نیست، بلکه ارزش¬آفرینی است. وقتی مشاهده کردید که فردی از یک رهبری ناکارآمد پیروی می¬کند، کارهای زیر را انجام دهید:


•    رابطه¬ای مناسب با رهبر ایجاد کنید، زمینه¬های مشترک را بیابید و یک رابطة حرفه¬ای صحیح برقرار نمایید. 
•    نقاط قوت رهبری خود را شناسایی کرده و ارزیابی نمایید. 
•    خود را متعهد به ارزش آفرینی برای نقاط قوت رهبرتان نمایید. 

 

چالش چند نقشی


رهبران سطح میانی باید وظایف مختلفی انجام دهند و اطلاعاتی فراتر از تجربة شخصی خود داشته باشند. آنها باید به اولویت¬های گوناگونی بپردازند و محدودیت¬های زمانی و منابع را هم در نظر داشته باشند. 
هر نقشی دارای مسئولیت¬ها و اهداف خاص خود است. اگر نقشتان را تغییر دهید، در نظر داشته باشید که شرایط نیز تغییر خواهد کرد. غالباً هدف، تعیین¬کنندة نقش و رویکرد مرتبط با آن است. 

 

چالش منیت


طبیعی است که رهبر نیز همانند هر کسی به دنبال این است که شناخته شود. واقعیت آن است که رهبران میانی غالباً پنهان هستند – و در نتیجه به شناخت و اعتباری که بدان تمایل دارند و مستحق آن هستند، دست نمی-یابند – و بنابراین به منیت آنها لطمه وارد می¬شود. این چالش به ویژه زمانی رخ می¬دهد که فرد عضو یک تیم است و تلاش می¬کند اما همچنان در حاشیه قرار دارد. اقدامات زیر را می¬توانید در این خصوص انجام دهید:


•    بیشتر از رؤیاهایتان بر وظایفتان تمرکز کنید.
•    ارزش جایگاهتان را بسنجید.
•    دلیل واقعی موفقیت یک پروژه را بدانید. 
•    به نظرات دیگر افراد هم سطح خود توجه کنید.
•    تفاوت میان توسعة فردی و توسعة غیرفردی را درک کنید. 

 

چالش احساس رضایت


نگرش صحیح برای دستیابی به رضایت در سازمان الزامی است. پنج روش برای دستیابی به رضایت عبارتند از:


•    روابطی قوی را با افراد کلیدی برقرار نمایید. 
•    یک پیروزی را برای تیم تعریف کنید. 
•    ارتباطاتی مهم برقرار کنید. 
•    تجربه و کسب کنید و به بلوغ برسید. 
•    موفقیت تیم خود را ارجح بر موفقیت فردی خود بدانید.

 

چالش نگرش


موفقیت در قبال یک نگرش زمانی دشوارتر است که شما آن را خلق نکرده¬اید. هر چه بیشتر بر روی یک نگرش سرمایه¬گذاری کنید، بیشتر به نگرش خودتان تبدیل خواهد شد. نگرش خودتان مهیج¬تر از نگرش¬های دیگران است و شما می¬توانید به کمک آن رؤیاهای خودتان و حتی دیگران را به واقعیت تبدیل نمایید. 

چالش تاثیرگذاری


رهبری افرادی که بالاتر از جایگاه شما هستند، آسان نیست. رهبری، تاثیرگذاری است. اگر نه سمت داشته باشید و نه تاثیرگذاری، افراد از شما پیروی نخواهند کرد. هر چقدر آنها بالاتر از جایگاه شما باشند، احتمالاً کمتر به شما اجازه می دهند تا آنان را رهبری کنید. به همین دلیل است که رهبران 360 درجه، نگرش خود را از «خواهان جایگاهی هستم تا دیگران از من پیروی کنند» را به «می خواهم به فردی تبدیل شوم که دیگران از من پیروی می کنند»، تغییر می دهند. 

اصول رهبران 360 درجه برای رهبری افراد مافوق


رهبری افراد مافوق، بزرگ¬ترین چالش رهبران 360 درجه است. اکثر رهبران می¬خواهند که رهبری کنند ولی رهبری نشوند. البته اکثر رهبران می¬خواهند که به ارزش خود بیفزایند. اگر رویکرد شما افزودن به ارزش خود باشد، بهترین شانس را برای تاثیرگذاری بر آنان خواهید داشت. استراتژی اصلی شما باید حمایت از رهبرتان، افزودن به ارزش سازمان و مجزا کردن خودتان از دیگران از طریق انجام عالی کارتان می-باشد. اگر همه چیز را به شکلی جامع و مستمر انجام دهید، آنگاه رهبری که بالاتر از شما است، به شما اعتماد کرده و از شما مشورت خواهد گرفت. در هر مرحله، تأثیرگذاری شما افزایش یافته و شما فرصت بیشتری برای رهبری خواهید داشت. 

 

خودتان را به شکلی استثنایی و خوب رهبری کنید


هیچ چیزی بهتر از مدیریت خودتان، بر رهبرتان تاثیرگذار نیست. اگر رهبر شما باید به طور مستمر انرژی خود را صرف مدیریت شما نماید، آنگاه شما فردی تلقی خواهید شد که اتلاف¬کنندة زمان و انرژی است. اگر شما خودتان را خوب مدیریت کنید، رئیستان شما را کسی می¬داند که فرصت¬ها و نقاط قوت فردی را به حداکثر می¬رساند.  

از بار روی دوش رهبرتان بکاهید


اگر می¬توانید، به موفقیت رهبرتان کمک کنید. وقتی او موفق شود، سازمان موفق خواهد شد. این کار نشان می¬دهد که شما عضو یک تیم هستید. این کار نشان می-دهد که شما در راستای تیم عمل می¬کنید و قادر هستید نقشی بزرگ¬تر ایفا کنید. همچنین ارزش و تاثیرگذاری شما افزایش می¬یابد. 

کارهایی را انجام دهید که دیگران نمی خواهند انجام دهند


افراد موفق کارهایی را انجام می¬دهند که افراد ناموفق تمایلی به انجام آنها ندارند. این کار بدان معنا است که شما باید کارهای دشواری انجام دهید. وقتی باید گزینه¬های دشوار را انتخاب کرد و دستیابی به نتایج نیز مشکل است، رهبران وارد عمل می¬شوند. این بدان معنا است که باید اهداف شخصی را قربانی اهداف دیگران نمایید. رهبران خوب راهی را برای موفقیت افرادی می¬یابند که سخت کار می¬کنند. 

 

بیشتر از مدیریت، رهبری کنید


برای حرکت از مدیریت به رهبری، باید ذهنیت خود را توسعه دهید. اگر قبلاً رهبری خوبی داشته¬اید ، از روش-های زیر برای حفظ رشد و توسعة آن استفاده کنید:


•    به شرایط بلندمدت¬تر فکر کنید. 
•    ببینید چگونه تصمیمات شما بر افراد هم سطح یا بالاتر از شما تاثیر می¬گذارند.
•    برای یافتن روشی بهتر، بر مرزها فشار بیاورید.
•    بر موضوعاتی غیر قابل ملموس همچون انگیزش، روحیه، احساسات، نگرش¬ها، محیط، و زمان¬بندی تمرکز کنید.
•    به استعداد ذاتی خود اتکا کنید. 
•    به دنبال افراد خوب باشید، بر روی آنها سرمایه-گذاری کرده و به این افراد در انجام امورشان، قدرت و اختیار بدهید. 
•    همیشه عامل تغییر و تحول باشید. 

اصول مدیریت 360 درجه در قبال افراد هم سطح


برای موفقیت به عنوان یک رهبر 360 درجه که همتایان خود را رهبری می¬کند، باید به همکارانتان نشان دهید که چرا باید به شما احترام بگذارند و از شما پیروی کنند. می¬توانید به همتایانتان کمک کنید تا موفق شوند. اگر این کار را انجام دهید، نه تنها به سازمان بلکه به خودتان کمک می¬کنید. 

مدار رهبری را درک کرده، آن را عملی سازید و تکمیل نمایید


اگر می¬خواهید بر کسانی که در کنار شما کار می¬کنند، تاثیر بگذارید، سعی نکنید تا در این فرآیند تنها عمل کنید. در عوض، به افرادتان نشان دهید که به آنها علاقه¬مند هستید. سعی کنید آنان را تک به تک بشناسید. همچنین از تجارب و مهارت¬های منحصر به فرد آنان به عنوان منابع کارتان استفاده نمایید. 

تلاش کنید تا روح رقابت را ایجاد نمایید


در یک محیط کاری سالم، هم رقابت وجود دارد و هم کار تیمی. باید ببینید که کدام یک از آنها مناسب هستند. 

یک دوست باشید


غالباً ما شرایط مختلفی را در قبال خودمان نسبت به دیگران در نظر می¬گیریم – همکار، هم¬تیمی، شریک، رقیب – اما غالباً آنچه که دیگران می¬خواهند را فراموش می-کنیم یعنی یک دوست. یک رویکرد عالی برای دوستی در کار، آن است که هدف شما دوست شدن باشد نه یافتن دوست. وقتی با همکارانتان برخورد      می¬کنید، به صحبت¬های آنان گوش کنید و موضوعاتی غیر از مسایل کاری را مد نظر قرار دهید. 

از سیاسی کاری بپرهیزید


سیاسی کاری شما را از آنچه که هستید، دور می¬کند. در محیط¬های کاری، این امر به معنای تغییر مستمر جایگاهتان برای نیل به موفقیت یا استفاده از افراد برای رسیدن به اهداف شخصی بدون توجه به تاثیر این موضوع بر آنان است. افراد سیاسی¬کار، فرصت طلب هستند و فقط آنچه را که مد نظر خودشان است، بدون توجه به اهداف همتایان، کارمندان یا کل سازمان انجام می¬دهند. 

اصول رهبران 360 درجه برای رهبری زیردستان


آنچه که رهبران 360 درجه را منحصر به فرد – و کارآمد – می¬سازد، آن است که آنها تلاش می¬کنند تا بر دیگران تاثیر بگذارند. 
به عنوان یک رهبر 360 درجه، در زمانی که افراد زیردست را رهبری می¬کنید، باید تلاش بیشتری به خرج دهید تا افراد را نسبت به آنچه که می¬خواهید و مد نظر دارید، مجاب کنید.

به آرامی حرکت کنید


یکی از بهترین روش¬ها برای حفظ ارتباط با کارکنان، داشتن رویکردی غیررسمی در قبال آنان است. برای ارتباط با افراد، باید با سرعت آنها حرکت کنید. تضمین نمایید که توازنی سالم را میان منافع فردی و حرفه¬ای ایجاد خواهید کرد. 

همگان را با نمرة عالی ببینید


رهبران 360 درجه نفع بیشتری از افرادشان به دست می-آورند زیرا بیشتر از آنها فکر می¬کنند. آنها برای افرادشان ارزش و احترام قایل هستند و در نتیجه افراد نیز تمایل می¬یابند تا از آنان پیروی کنند. نگرش مثبت و برتر رهبری، باعث یک محیط کاری مثبت می¬شود که در آن هر تیمی دارای جایگاه و هدفی مشخص است و هر کس در نیل به موفقیت نقش دارد. افراد را آن گونه که می¬توانند باشند ببینید نه آن گونه که هستند. رابطة شما با آنها نه تنها بهره¬وری را بالا می¬برد بلکه به آنها نیز در بروز توان بالقوه¬ای که دارند، کمک می¬کند.

افراد را بر اساس نقاط قوتشان به کار بگیرید


وقتی مستمراً از کارمندان خواسته می¬شود تا در حوزه-ای کار کنند که در آن ضعف دارند، آنها رویة خود را از دست می¬دهند، بهره¬وری آنها پایین می¬آید و به تدریج سرخورده می¬شوند. افراد موفق نقاط قوت خود را    می¬یابند. وقتی افراد را طبق نقاط قوتشان بکار بگیریم، زندگی آنها را به سمت بهتر شدن تغییر می-دهید که این امر هم کمکی برای آنان است و هم برای سازمان.

ارزش رهبران 360 درجه ای


تبدیل شدن به یک رهبر 360 درجه، کار ساده¬ای نیست. این کاری طولانی است و در عرض یک شب رخ نمی¬دهد اما تلاش کردن در راستای آن ارزشمند است. همیشه تلاش برای رهبر شدن به موفقیت نمی¬انجامد. همیشه نیز نباید انتظار موفقیت داشته باشید. پنج مورد زیر، ارزش¬هایی هستند که رهبران 360 درجه به سازمان¬هایشان می¬افزایند:


1.    تیم رهبری کارآمدتر از یک رهبر است. 
2.    رهبران در هر سطحی از سازمان مورد نیاز هستند. 
3.    رهبری موفق در یک سطح، شرط رهبری در مرحلة بعد است. 
4.    رهبری خوب در سطح میانی، رهبرانی بهتر از سطح ارشد هستند. 
5.    رهبران 360 درجه دارای کیفیت¬های مورد نیاز سازمان هستند.


این کیفیت ها عبارتند از:


•    سازگاری
•    قوة تشخیص
•    نگرش
•    ارتباطات
•    امنیت
•    روحیة خدمت
•    بهره¬مندی از منابع
•    بلوغ فکری
•    شکیبایی
•    مسئولیت¬پذیری
 

نظرات
دیدگاه ارسال کنید